تغییرات آب و هوایی (دما و بارش) بر بخشهای مختلف اکوسیستم یک منطقه نظیر منابع آب، گونههای گیاهی و جانوری، محیطزیست، کشاورزی، سلامت جامعه و نواحی ساحلی آن منطقه اثرگذار میباشد.
اما آنچه شایان ذکر است تفاوت تغییراقلیم یک منطقه با نواسانات اقلیمی آن منطقه است. بهطور طبیعی، در طی دورههای متوالی اقلیم هر منطقه در معرض نوساناتی قرار دارد، که اصطلاحاً به آن نوسانات اقلیم میگویند. از طرف دیگر، در سالهای اخیر، در دمای ثبتشده زمین روندی افزایشی مشاهده میشود بهطوری که ۱۱ سال از ۱۲ سال منتهی به سال ۲۰۰۴، از گرمترین سالهای یک قرن گذشته بوده است. البته میزان تغییرات در تمام مناطق یکسان نبوده و در مناطقی حتی کاهش دما هم مشاهده شده است (شکل ۱). توجه به این شواهد، اجماعی در جامعه علمی جهانی، مبنی بر رخداد حتمی پدیدهای جدید و متفاوت با نوسانات طبیعی اقلیم، تحتعنوان تغییراقلیم ایجاد کرده است. در محافل علمی نظریههای مختلفی برای توجیه این پدیده ارائه شده است، که از بین آنها، نظریه پدیده گلخانهای در نتیجه افزایش گازهای گلخانهای، از اعتبار و پشتوانه علمی دقیقتری برخوردار است. تأثیرات شگرفی که این پدیده در سالهای آتی، بر بشر و محیطزیست آن خواهد گذاشت و آن را با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت، دانشمندان، سیاستمداران، مدیران و کارشناسان را بر آن داشته تا با انجام اقدامات مؤثر و به موقع در جهت کاهش اثرات این پدیده و افزایش آمادگی در مقابل آن، خسارتهای ناشی از آن را تا حد امکان کاهش دهند. محققان بر این باورند که در کنار انجام اقدمات پیشگیرانه و تسکیندهنده نظیر آنچه در پروتکل کیوتو (کاهش انتشار گازهای گلخانهای) مدنظر قرار گرفته است، سازگاری با شرایط و اثرات این پدیده نیز اهمیت به سزایی دارد.
تغییراقلیم یکی از محرکهای اساسی تغییرات در بخش آب بوده و با تاثیرگذاری بر محرکهای دیگر اثرگذار بر بخش آب چون محرکهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی اثرات مستقیم خود را تشدید میکند. آنچه کارشناسان و محققان بهعنوان اثر بارز رخداد پدیده تغییر اقلیم معرفی میکنند، بالا رفتن عدمقطعیتها در یک سامانه آبی میباشد. این عدمقطعیتها (افزایش تواتر و شدت پدیدههای حدّی و تغییر در روندهای بلندمدت بارندگی) در بخشهای مختلف یک سیستم آبی خود را نشان میدهد. بروز عدم قطعیت در تأمین منابع آب، برنامهریزی و مدیریت منابع آب دچار مشکلات عدیده خواهد شد که خود چالش درونبخشی و بینبخشی را به دنبال خواهد داشت. تضاد بین رهاسازی آب از مخازن بهمنظور تأمین بخشهای مصرف از جمله کشاورزی و هیدروانرژی، چالشهای پیشروی مدیران و عدمقطعیتها در بهرهبرداری از مخازن را افزایش میدهد.
وجود تضادهای ذکر شده و اثرات دیگر پدیده تغییراقلیم، ایجاد مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به دنبال خواهد داشت. در اثر این پدیده و بالارفتن عدمقطعیتها در تأمین منابع آبی، منابع درآمدی (کشاورزی، شیلات و صنایع) اقشار مختلف جامعه در معرض تغییر و خطر قرار خواهد گرفت که باعث بهوجود آمدن چالشهای اقتصادی خواهد شد. علاوه بر این، عدمتأمین نیازهای شرب در اثر بالارفتن عدمقطعیتها همراه با مشکلات اقتصادی، از یک طرف احتمال افزایش جرائم، مشکلات و نارضایتیهای اجتماعی از قبیل بزهکاری، جنایت، طلاق و غیره را بالا خواهد برد و از طرف دیگر مشکلات فرهنگی و بههم خوردن ارزشهای اجتماعی را سبب میشود.
چنانکه قابل تصور است به سختی میتوان مولفهای از یک سیستم آبی را یافت که متأثر از یا تأثیرگذار بر تغییرات دیگر مؤلفهها نباشد. این خود نشان میدهد، به منظور بررسی دقیق تغییراقلیم و اثرات آن، تمام جنبههای یک سیستم آبی از مسائل اقتصادی-اجتماعی گرفته تا بیوفیزیکی میبایست در ارتباط باهم دیده شود. لذا، در مقوله تغییراقلیم، مدیریت آب نیازمند مشارکت گسترده جامعه و بخش عمومی در توسعه سیاستها و سازگاری در رفتار هر فرد، میباشد. خبرگان آب نیاز به درک این موضوع دارند که کلیدهای اصلی راهحل بیشتر مسائل آبی را در تصمیمات اتخاذشده در بخشهای دیگر جامعه و اقتصاد باید جستجو کنند. رویکرد تفکر سیستمی و یکپارچه، به مدیران ابزاری توانا را خواهد داد تا با دیدن تغییر در تمام جنبههای یک سیستم در اثر تغییر در یک جنبه، سیاستها و محورهای توسعه برای آینده را با نگاه توسعه پایدار مشخص کرده و برنامهریزی برای آینده را بهتر انجام دهند. در شکل (۲) شمایی از روابط پارامترهای مختلف مرتبط با پدیده تغییراقلیم نشان داده شده است.
source:iswm.ir