مدیریت یکپارچه منابع آب Integrated Water Resources Management
روال عمومی مدیریت و سیاستگذاری آب در سطح جهان تا آغاز دهه ۱۹۸۰، صرفاً به دنبال عرضه آب بیشتر برای تأمین تقاضای جمعیت رو به رشد بود. متأثر از این رویکرد، مبنای توسعه منابع همواره تکمنظوره بود. چنین رویکردی به روابط درونی و پیچیدگیهای محیط طبیعی و انسانی و برهمکنش آنها توجهی نداشت.
به بیانی دیگر، طرحهای توسعه صرفاً در پی کنترل فیزیکی آب در راستای منافع اقتصادی بودند و به تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی نیز توجه چندانی نمیشد. افزون بر اینها، مشارکت مردمی در فرایندهای تصمیمگیری بهندرت وجود داشت. چنین رویکردی آثار نامطلوب و گاه جبرانناپذیری را بر اکوسیستمها و جوامع برجای میگذاشت. این امر جامعه جهانی را به واکنش و اتخاذ نگرشی جدید در مدیریت بخش آب وادار کرد. تلاشهای بینالمللی ۳۰ سال اخیر، ضرورت جامعنگری را به الگوی جدید مدیریت آب تبدیل کرده است که «مدیریت یکپارچه منابع آب» و «مدیریت یکپارچه حوضه» از مظاهر آن به شمار میرود.
جامعنگری در مدیریت آب، به بیانی ساده بدین معناست که مسائل اقتصادی، زیستمحیطی، فنی و اجتماعی، در عین تضمین پایداری منابع آب برای نسلهای آتی مورد توجه قرار میگیرد.
مدیریت یکپارچه منابع آب مفهومی تجربی است که مبتنی بر تجربه جامعه آب برپا شده است. با اینکه سابقه این مفهوم به چند دهه قبل باز میگردد (نخستین کنفرانس جهانی آب در مار دل پلاتا در سال ۱۹۷۷)، ولی پس از دستور کار ۲۱ و اجلاس سران زمین درباره توسعه پایدار در سال ۱۹۹۲ در ریودو ژانیرو بود که پیادهسازی این مفهوم در عمل، موضوع مباحثات وسیع قرار گرفت. امروزه این مفهوم در سطح گسترده مورد توجه مدیران آب، تصمیمگیران و سیاستمداران در سراسر جهان قرار گرفته است.
در کنفرانس بینالمللی آب و محیطزیست در دوبلین در ژانویه ۱۹۹۲، نمایندگان دولتها از ۱۰۰ کشور جهان بر سر اصولی به توافق رسیدند که به اصول دوبلین مشهور شدند.
اصول کلیدی مدیریت یکپارچه منابع آب – اصول دوبلین
آب شیرین، منبعی محدود و آسیبپذیر است و برای تداوم حیات، توسعه و محیطزیست ضروری است.
|
زنان نقشی محوری در تهیه، مدیریت و تضمین آب ایفا میکنند. |
توسعه و مدیریت آب بایستی بر رهیافتی مشارکتی شامل مصرفکنندگان، برنامهریزان و سیاستگذاران در تمامی سطوح مبتنی باشد. |
آب در تمامی مصارف رقیب خود دارای ارزش اقتصادی است و بایستی به عنوان کالایی اقتصادی به رسمیت شناخته شود. |
کنفرانس بینالمللی آب و محیطزیست، ژانویه ۱۹۹۲، دوبلین.
همکاری جهانی آب ((Global Water Partnership (GWP)، مدیریت یکپارچه منابع آب را چنین تعریف می کند:
«مدیریت یکپارچه منابع آب، فرایندی است که توسعه و مدیریت هماهنگ آب، خاک و منابع وابسته را به منظور حداکثرکردن رفاه اقتصادی و اجتماعی به شیوهای عادلانه، بدون لطمهدیدن پایداری اکوسیستمهای حیاتی ترویج میکند.»
اجرای فرایند مدیریت یکپارچه منابع آب، در گروی تحقق «سه رکن» زیر است :
۱- بسترسازی در قالب سیاستها، استراتژیها و قوانین مناسب برای توسعه و مدیریت پایدار منابع آب.
۲- چارچوب نهادی که از طریق آن سیاستها، استراتژیها و قوانین اجرا شوند.
۳- ابزارهای مورد نیاز برای انجام وظایف نهادها.
ارکان مدیریت یکپارچه منابع آب
سیاستها و قوانین، «برنامه بازی» را مشخص میکنند. نقشهای نهادی مشخص میکنند «بازیگران» چه کسانی هستند و چه باید بکنند. ابزارهای مدیریت نیز «صلاحیتها و مهارتهای» بازیگران را که برای بازی لازم است مشخص میکنند.
مدیریت یکپارچه منابع آب یک نظریه علمی نیست که نیاز به اثبات یا رد داشته باشد. در واقع، مجموعه توصیههایی است که از فهم متعارف درباره عناصر مهم مدیریت آب برگرفته شده است. مدیریت یکپارچه منابع آب بایستی رویکردی انعطافپذیر به مدیریت آب داشته باشد تا بتواند با شرایط متنوع (محلی و ملی) انطباق یابد. از سویی دیگر مستلزم آن است که تصمیمگیران درباره مناسبترین پیشنهادها، اصلاحات، ابزارها و ترتیبات نهادی با توجه به زمینه خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی به قضاوت بنشینند.
از نقاط قوت مهم مدیریت یکپارچه منابع آب این است که به جامعه آب زبان مشترکی داده است که در سطوح محلی تا ملی و منطقهای قابل استفاده است. بر این اساس امکان تبادل دانش و تجربه و توافق (در آبهای مشترک) و پایش سیاستها و اهداف ارتقای مدیریت منابع آب برای تصمیمگیران و مدیران فراهم میگردد.
source:iswm.ir